خاطرات شیرین کودکی

این روزها

سلام بر پسرای گلم ،خوبید ،این روزها مشغول درس  ومهد قران محمد هستیم ،هفاه ای دو روز میبرمت مهد قران ،خداروشکر خوب هست هم برای حرف زدنت بهتر ه وهم برای سرگرمی ویادگرفتن ایه های قران ،سوره توحید رو حفظ کردی،وایه ها رو تقریبا یاد میگیری ،عاشق ماسین بازی هستی وبا لگو اونقدر وسایل خوشگل درست میکنی تازگیت یه دانیاسور درست کردی که خیلی خوشم اومد😍وعلاقه ی زیادی به درست کردن کاردستی هستی یا خودت چیزی درست میکنی بیشتر با کارتن ماشین درست میکنی یا میگویی بیا مامان باهم کاردستی درست کنیم ،بعد این چند تا از کاردستیاتو برات میزارم ،خیلییییی مهربونی خیلییی ،اونقدر احساس محبت رو برامون نشون میدی که ادم نمیدونه چکار کنه ،راستی هی به بابا میگی بابا چرا د...
18 آذر 1401

تولدت مبارک محمد مهربونم

تولدت مبارک محمد عزیزم امروز بعد دو روز تاخیر تولدت رو گرفتیم ،عصری خوابیدی،منو وداداشتت باهم رفتیم یه کیک خریدیم ویه کادو که قبلش میدونستیم که چی دوست داذی برات خریدیم ،داداش امین خیلی ذوق داشت که برات جر ثقیل ماشین برات بخره ،نمیدونستی با چه اشتیاقی می یومد خونه تا بادکنکا رو باد کنیم ،خلاصه یه تولد ساده برات گرفتیم وخیلی خوش گذشت برامون ،وتو هم خیلییییی کیف کردی ،انشالله همیشه تنت سلامت وعاقبت بخیر شی عزیزم 
31 تير 1401

این روزها( سید امین)

سلام عزیزم ،امین عزیزم پسرم این روزها دیگه وقتی به قامتت نگاه میکنم میگیم ماشاللع امین خیلی بزرگ شدی ،واقعا هم همینطوره ،بعضی وقتها به صورتت نگاع میکنم میگم وای این همون صورتیه که تو نوزادی اگزما داشت اللن ماشالله سفید مثل برف،اونقدر بزرگ شدنت حس میشه که بعضی وقتها دلتنگ میشم ،ولی چی میشه کرد ،باید ثانیه به ثانیه از این روزها نهایت استفاده رو بکنیم عزیزم ،یه هفته پیش به خاطر اینکه یکم لاغر هستی بردم دکتر ،دکتر گفت نرمال هستی ولی اگه به کوچولو هم قدت وهم وزنت زیاد بود بهتر بود ،وبرات زینک پلاس ومولتی وفولیک اسید داد ومن برات میدم ،هم برا تو هم برا داداشی وزنت ۲۲ وقدت۱۲۵ با داداش قشنگ بازی میکنیدولی بعضی وقتها صدایتان صدای بازی نمیشه ...
14 تير 1400

این روزها (سید محمد)

عزیزم این روزها حرف زدنت یکم‌بهتر شده از قبل وبقیه تقریبا میدونن که چی میگی ،تا الان ۲ سالو ۱۱ ماهو ۱۱ روزته،وزنت تقریبا ۱۳ وقدت۹۵ ایناس،یه هفته ای نیشه زینک پلاس ومولتی میدم برات ،اشتهات یکم بهتر شده ،البته زیاد کلا بدغذا نیستی، مهد رفتنت که تقریبا فردا چهارمین حلسه هست که میری ،ماشالله خیلی قشنگ وبدون هیچ وابستگی میری ومیشینی وخداروشکر علاقه داری ،واونحا رو دوس داری، اومده بودی خوته میگفتی مامان بیدانا نی نی وار چوخ خسته دی ،همیششع یوخلاماخی گعلیر ( یکی هست همیشه هستس وخوابش می یاد)این تعریف کردنات اونقدر بامزه عس ،میگی من خسته نه شبا موقع خوابیدن اونقدر بوسم‌میکنییییی که نگو ،ادم میمونه چکارت کنه،واقعا کیف میکنم  ...
14 تير 1400

اولین روز رفتن به مهد ( سید محمد)

سلام بر پسرای خوشگل مامان😍 خوبید خوشید سلامتید😘 عزیزای من ،از اول تیر روزهای زوج میرید کلاس مونته سوری وخلاقیت ،همون مهد وپیش دبستانی هست که سید امین ،رفاه بود ،خیلی نزدیک به خونمون هست وخیلی رعایت میشه از نظر بهداشت ،ومن تصمیم گرفتم که باهم برید به این کلاس😊چون فکر نکنم که بعدا بشه تو یه کلاس باهم باشید از نظر فاصله سنی🙁 امین عزیزم با داداش خوشگلت میری مهد ومی یای ،اونحا هم هواست به داداش کوچکت هس ،تقریبا دو ساعته ،ماشالله محمدم اصلا بهانه نمیگیره وخیلی قشمگ تو کلاس میشینه وکیف میکنه‌،میگم‌چه‌کلاسی میری ،میگی نجاری،اشپزی ،باغبانی ،دوخت دوز ،اچنقدر قشنگ توضیح میدی برامون ،حرف زدمت هم بهتر شده خداروشکرررر،😍اونجا هم مرب...
14 تير 1400