خاطرات شیرین کودکی

این روزها( سید امین)

1400/4/14 1:09
نویسنده : مامان
101 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم ،امین عزیزم پسرم این روزها دیگه وقتی به قامتت نگاه میکنم میگیم ماشاللع امین خیلی بزرگ شدی ،واقعا هم همینطوره ،بعضی وقتها به صورتت نگاع میکنم میگم وای این همون صورتیه که تو نوزادی اگزما داشت اللن ماشالله سفید مثل برف،اونقدر بزرگ شدنت حس میشه که بعضی وقتها دلتنگ میشم ،ولی چی میشه کرد ،باید ثانیه به ثانیه از این روزها نهایت استفاده رو بکنیم

عزیزم ،یه هفته پیش به خاطر اینکه یکم لاغر هستی بردم دکتر ،دکتر گفت نرمال هستی ولی اگه به کوچولو هم قدت وهم وزنت زیاد بود بهتر بود ،وبرات زینک پلاس ومولتی وفولیک اسید داد ومن برات میدم ،هم برا تو هم برا داداشی

وزنت ۲۲ وقدت۱۲۵

با داداش قشنگ بازی میکنیدولی بعضی وقتها صدایتان صدای بازی نمیشه صدای داد وبیداد که می یام پیشت میگی مامان داداش بوذ،ولی در کل خیلی هوای هم دارید،وخیلی بهم میرسید،تو مهد هم هواشو داری ،افرین 

همیشه تنت سلامت ولبت خندون باشه عزیزکم

۷ سالو۸ ماهو ۱۰ روزته تقریبا 

۱۴۰۰/۰۴/۱۲

پسندها (1)

نظرات (0)