خاطرات شیرین کودکی

سید محمد واین روزهای به یاد ماندنی

1398/9/2 23:20
نویسنده : مامان
87 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر کوچولوی خوشگلم ،خوبی مامان جون

الان که برات مینویسم درست ۱۶ ماهو چهار روزت هست

ماشالله خیلییی پسر باهوشی هستی وهر چب رو بهت میگیم زود انجامش میدی ،از بیست شهریور قشنگ راه افتادی ،قبلنا راه میرفتی ولی تکیه به چیزی ولی از بیست شهریور مستقل راه افتادی ،تا ابن سن شش تا دندون داری چهار تا بالا دو تا پایین ،بابا ومامان خیلییییی واضح میگی ،به داداش دادا میگی ،د در مبگی ،وبه به ،خیلیییی به حیوانات علاقه داری ،یه کتاب گوچولو داری که می یاری که بهت بخونیم اخه عکس حیوانات هس صداشو در می یارم خوب گوش میدی ،علاقه زبادی به پیشی ،کلاغ وکبوتر وهاپو داری چون قشنگ مبدونی صداهاشون چین ،غذا خوردت یکم بهتر شده چون یکم بد غذا شده بودی ،وزنت تو پانزده ماهگی ۹۲۰۰ وقدت ۸۱ یا ۲ بود ،مکمل بعضی چقتها مولتی واهن میدم خیلی بد مبخوری ،شیر اینا هم نمیدونم چرا نمیپدم ،البته چند باری تو لیوان دادم نخوردی ومنم اصرار نکردم ولی ماست وپنیر دوست داری ،البته شیر خودمو مبخوری که خیلیییی هم علاقه داری ،شبا معمولا نه ونیم ده میخوابی ،صبحها هم ۷ ونبم الی۸ ونیم بیدار میشی ،ماشالله برنامه خوابت بهتره ،ولی نمیدونم چرا تازگیا خیلیی بد خواب شدی ،با داداش هم بازی میکنی ولی اگه یه چیزی رو دو تاتون بخواید یگم باهم جور نمیشین ،ولی اونقدر قشنگ بغل میمنی داداشیو که ادمو کیف میکنع ،صبخها ما رو بیدار میکنی وامادع میشیم میریم مهد ،اخه داداشی پیش دبستانی میره😍

پسندها (3)

نظرات (0)