خاطرات شیرین کودکی

اولین دندون پسر نازم سید محمد ،واین روزای به یاد ماندنی

1398/3/27 23:57
نویسنده : مامان
159 بازدید
اشتراک گذاری
سلام عزیزای من ،امین ومحمد جان
این روزها هی میگذرد وشماها بزرگ میشوید ،از یک طرف خوشحلل میشم که داذید بزرگ میشید وشاهد این روزای قشنگ هستم ،از به طرف ناراحتم که چقدر این روزهای طلایی زود مبگذرد ،خذا همیشه پشت وپناهتان باشد ،
امین پسر گلم ماشالله برای خودت مردی شده ای ،خیلی به ما کمک میکنی وبا داداشی بازی میکنی ،محمد خم بهت عادت کزده وقتی خوابید ای ،خودش رو به تو میرساند تا بیدارت کند ،دستش رو به سرت میزنه یا به صورتت،ومیخواهد که بیدار شی
تازگبا قد کشیدنت خیلی به چشم میخورد ،قدت ۱۱۲ یا ۱۱۱ ووزنت همون دوربرای ۱۷ هست ،دو ماه بود که ژیمناستیک ثبت نام کرده بودیم که دیروز اخرین جلسه بود وباید یه ماه دیگر هم ثبت نام میکرپیم که خودت نخواستی،هم دوست داشتی بری هم نه ،دو دل بوپی ،اون روز که ژیمناستیک ذاشتی خیلی استرس داشتی وهی میگفتی مامان چقدر موندهد،یکم دیر بریم ،خلاصه اونجور که میخواستیم دلت بخواد اونجوز نبود ،بهت اونقدرا خوش ممیگذشت ،ما هم نمیخواستیم محبورت کنیم ،ولی میگویی مامان بعدا یکم که بزرگ شدم ثبت نام کن ،میخوام تو هوا پشتک بزنم،عزیزم خیلییی دوستت دارم ،
محمد عزیزم ،پسر یازده ماهه من که فردا یازده ماهت تموم میشخ ،الهی شکر
اونقدر ماشالله فعالییت زیاده ،از همه حا خودتو نگه میداری ووایمیسی وراه میری،هنوز مستقل راه نمیری چلی خیلی ذوق داری ،چهاردست وپا میری اونم با چه سرعتی،
اخربن بار تو نه ماهگی وزنت ۸۵۰۰ وقدت ۷۴ بوذ ،خیلی ویتامین واهن نمیخوری ،
تازگیا یعنی از ۸ اردیبهشت فهمیدیم که گوشت عفونا کرده که دکتر اطفال چرک خشک کن داد بعد گفت خوب شده ولی بلزم سرماخوری گه گفت بازم عفونت کرده ،من شک کردم به دکتر متهصص گوش خلق بینی بردم ،که لعد ار نوار گوش گفت ،پرده گوشت سمت راست سوراخ شده ،سفکسیم داد وده روز خوردی بردیم دکتر گفت بهتر شده ولی دوز داروت رو زیاد کرد که من بازم نتونستم اعتماد کنم بازم یه دکتر متخصص گوش بردم که اون به نوار گوش نگاه کرد وگفت سوراخ نیس وسالمه وحتی عفچنت نداره،ودارو رو قطع کن خلاصه موندم که پرده گوشت سپراخ شده یا نه ،ولی دو بار از گوشت اب چرک بیرون اومده بود ،دکتر دومی گفت اون چرکا خودش بیرون می یاد وخوب میشه ،خداروشکر بهتری الان ،
راستی یه هفته میشه دندون در اوردی ،قبلن یه بار فکر کرذم که تندون در اوردی ولی اشتبله میکردم اصلا احساس نمیشد ولی اینبار با خورذن اب به لیوان صداش می یاد ،مبارکه عزیزم اولین مروارید کوچوچلچت
هر چیرو دوست داشته باشی میگی بیا ،( دع)،بای بای میکنی ،دست دست میکنی ،دست میدی،بزت قدش میکنی ،میگم پیشی اخ کن میگه اخ وبا دستت اداشو در می یاری،تلفنو برمیداری میگی اع،بابا ،دادا میگی ،ولی مامات نمیگینون بربری خیلی دوست داری ولی غذا زیاد نه ،هندوانه واش هم دوست داذی ،میگم بیا می یای،میگم بشین میشیمی ،میگم بریم ددر ،میگی دع دعر،،خیلی بیرونو دوست داری ،راستی پیش یابایی خیلی کم می مونی وگریه میکنی ،وبیشتر بمن وابسته هستی ،
خدارو هزاران مرتبه شکر تنتون سلامته ،
خدا همیشه پشت وپناهتون باشه خوشگلای مامان
پسندها (2)

نظرات (1)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
28 خرداد 98 1:41
بسلامتی انشالله
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم